هناییدن

فرهنگ معین

(هَ دَ ) (مص ل . ) اثر کردن .

پیشنهاد کاربران

هنودن: اثر کردن، تأثیر گذاشتن، هناییدن.
هنایش: تأثیر.
پی نوشت: این کار واژه با الگوبرداری از کارواژگانی چون نمودن و نمایش، سرودن و سرایش، افزودن و افزایش و. . . ساخته شده است.
هناییدن : اثر کردن ، اثر گذاشتن
هنایش : اثر ، تاثیر
هناییده : اثر گرفته، تاثیر گذاشته
هناییدن: پارسی تاثیر، کارایی وکارآمدی،
اثرگذاری، هنایش داشتن، موثربودن,
هناییدن: پارسی تاثیر، اثرگذاری هنایش داشتن

بپرس