همگانی

/hamegAni/

مترادف همگانی: جهانگیر، عالمگیر، عام، عمومی، عمیم، کلی، همگی

معنی انگلیسی:
public, across-the-board, catholic, collective, common, communal, demotic, free-for-all, general, horizontal, mass, multiple, national, open, patent, popular, united, universal, vulgar, wall-to-wall, wholesale

لغت نامه دهخدا

همگانی. [ هََ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) کلی. عمومی و متعلق به همه. ( یادداشتهای مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به همگان عمومی : تلفن همگانی .

فرهنگ عمید

عمومی.

واژه نامه بختیاریکا

دست ملچی

جدول کلمات

عام

مترادف ها

general (صفت)
معمولی، جامع، متداول، عام، عمومی، همگانی، قابل تعمیم، کلی، همگان

universal (صفت)
جامع، عمومی، همگانی، عالمگیر، جهانی، کلی، فراگیر، مشتق از دنیا

public (صفت)
اشکار، اجتماعی، عمومی، همگانی، همگان، ملی

communal (صفت)
اشتراکی، همگانی

فارسی به عربی

جنرال , عالمی , عمومی

پیشنهاد کاربران

Communal
Public
شامل حال عموم، تعمیم، عمومیت
سرتاسری
همگانی=جهان گیر
جهانگیری
اعم . . .
عام . . .
جهانگیر، عالمگیر، عام، عمومی، عمیم، کلی، همگی
عمومیت
اجتماعی
سراسری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس