هموم
لغت نامه دهخدا
هموم. [ هََ ] ( ع ص ) شترماده خوش رفتار. || چاه بسیارآب. || نی و نیزه ، چون باد بجنباند آن را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ابر باران ریز. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
( اسم )جمع هم اندوهها غمها. همه : ۱- هم. افراد : ( همه آمده اند: چه دوزخی چه بهشتی چه آدمی چه پری بمذهب همه کفر طریقت است امساک . ( حافظ ) توضیح در دستورهای متداول همه را از مبهمات دانسته اند ۲- ( اسم ) تمام کل مجموع : و چون می بایست که این ملت مخلد ماند و ملک این امت بهم. آفاق و اقطار زمین برسد... و پسرامیر را زخمی زده ام وهم. شهر در معالجت آن عاجز مانده اند . : هم. خویی کرده ( ابوبکر ) درکارش ( رسول صلی الله علیه و آله ) همه او گشته بهر دیدارش . ۳- ( صفت ) هر: همهکس همه جا. توضیح ۱- تا قرن چهارم همه در تمام موارد بصورت غیر اضاف. استعمال میشده . از قرن پنجم مخصوصادرشعر ظاهرا بضرورت - گاه همه را بحالت اضافه آورده اند. در قرون اخیر برای تشخیص موارد اضاف. همه از غیر آن قاعده ای وضع کرده اند : الف - اصولا همه در شمول من حیث الافراد بکار رود. درین صورت کسر. اضافه بحای ماند چنانکه گوییم : هم. شب بیدار بودم . ( یعنی از اول تا آخر شب بیدار بودم . ) جمشید هم. روز این طرف و آن طرف دوید و فریدون را نیافت . ( یعنی از صبح تاغروب ... ) در شعر ازین قاعده- بضرورت - عدول کنند . ب - اگر همه بمعنی هر ) شمول من حیث المجموع ) وجمیع آحاد بکار رود- مانند خود هر - احتیاچ بکسر. اضافه ندارد : همه کس ازقبل نیستی فغان دارد گه ضعیفی و بیچارگی و سستی حال . ) ( غضایری ) و ملوک عجم ترتیبی داشته اند در خوان نیکو نهادن هر چه تمامتر بهمه روزگار . ج - هرگاه همه در معنی شمول من حیث المجموع بکار رود و کلم. بعد از آن جمع یا اسم جمع باشد . کسر. اضافه بجای ماند : هم. رفقا آمدند جز جمشید هم. مردم را باید در کارها شرکت داد. : تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج سزد اگر هم. دلیران دهندت باج . ( حافظ ) ولی در شعر - بضرورت - جایزاست بدون کسر. اضافه ه آید. توضیح ۲ - گاه همه در امثال این عبارت آید : و آنچ ازپس اوست ازین پنج روز همه جشنهاست . و فک اضافه شده و اصل هم. آنچ از پس اوست جشنهاست بوده و درین صورت از قبیل نمر. ۱ میباشد . یا به هم. ابواب . از هر حیث از هر جهت : از هر جا و هر محل بقلمرو اشرف ... همایون ما .... می آیند بهم. ابواب مستظهر ... وامیدوار بوده بدانند...
شتر ماده خوش رفتار چاه بسیار آب
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید