همه چیز را همگان دانند ُ همگان هنوز از مادر نزاده اند.
:
در روزگار خسرو انوشیروان فرستاده ای سازمانی ( رسمی ) از روم به دربار آمد. انوشیروان برای آنکه نزد فرستاده روم به وزیر دوراندیش و زیرک خود، بزرگمهر ببالد و به او بگوید که من وزیری هوشمند و دانا دارم، به بزرگمهر گفت: "تو همه چیز را می دانی و به آنها آگاهی، درست است؟" بزرگمهر پاسخ داد: "نه ای پادشاه، چنین نیست. "
... [مشاهده متن کامل]
انوشیروان که انتظار چنین پاسخی را نداشت با ناخوشی و خشم از او پرسید: "پس همه چیز را چه کسی می داند؟" بزرگمهر پاسخ داد: "همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند. "
( داستانی از نبیگ قابوس نامه نوشته ی عنصر المعالی کیکاووس پور وشمگیر )
:
در روزگار خسرو انوشیروان فرستاده ای سازمانی ( رسمی ) از روم به دربار آمد. انوشیروان برای آنکه نزد فرستاده روم به وزیر دوراندیش و زیرک خود، بزرگمهر ببالد و به او بگوید که من وزیری هوشمند و دانا دارم، به بزرگمهر گفت: "تو همه چیز را می دانی و به آنها آگاهی، درست است؟" بزرگمهر پاسخ داد: "نه ای پادشاه، چنین نیست. "
... [مشاهده متن کامل]
انوشیروان که انتظار چنین پاسخی را نداشت با ناخوشی و خشم از او پرسید: "پس همه چیز را چه کسی می داند؟" بزرگمهر پاسخ داد: "همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند. "
( داستانی از نبیگ قابوس نامه نوشته ی عنصر المعالی کیکاووس پور وشمگیر )