همه زبان بودن ؛ پرگو و بسیار سخن گو بودن.
- || آنکه سخن هاش از دل نیست.
- || در این شعر بمعنی گیرنده ، دامنگیر و اثرکننده آمده :
آن بوسه های گرمت زاول بسوخت جانم
زیرا که همچو آتش یکسر همه زبانی.
خاقانی.
- || آنکه سخن هاش از دل نیست.
- || در این شعر بمعنی گیرنده ، دامنگیر و اثرکننده آمده :
آن بوسه های گرمت زاول بسوخت جانم
زیرا که همچو آتش یکسر همه زبانی.
خاقانی.