لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
مترادف ها
زیست گروه، ژنوتیپ، موجود همزیست، همنوع
همنوع
همنوع
پیشنهاد کاربران
هَمنُوع: همجنس، همانند، همگون، همگونه، همگِن
همنوع:همانند
همگونه
همنوع :همکار
همانند - مثل - مانند
دو یا چند نفر که از یک نوع باشند
هم جنس هم خون
همنوع= هم سن
هم جنس
هم جنس
هم جسم
هم مانند
هم مانند
افراد بشرنسبتبه یکدیگر
هم پود
هم جنس
هم وطن کسانی که از یک شهر یا از یک کشور
هستند
هستند
در پهلوی " هم سردگ " برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی .
هم جنس. مخالف مختلف.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)