هملان

لغت نامه دهخدا

هملان. [ هََ م َ ] ( ع مص ) روان گردیدن اشک چشم کسی. || پیوسته باریدن آسمان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || به چرا گذاشته شدن شتر بی راعی. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس