همط

لغت نامه دهخدا

همط.[ هََ ] ( ع مص ) ستم کردن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سخت زدن. || پاسپر کردن. ( منتهی الارب ). || بی اندازه گرفتن. || بی باکانه سخن گفتن و خوردن. || به غضب و ستم گرفتن آب و جز آن را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || حق را به باطل آمیختن. ( منتهی الارب ). || ضبط کردن. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

ستم کردن سخت زدن

پیشنهاد کاربران

بپرس