همسازی

/hamsAzi/

معنی انگلیسی:
accord, accordance, concord, conformity, congruence, congruity, consistency, consonance, orientation, sympathy, symphony, tune, unity, accommodation, harmony

فرهنگ فارسی

۱- موافقت . ۲ - هم نسبتی .

فرهنگستان زبان و ادب

{compatibility} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] قابلیت یک افزاره یا برنامه یا داده که آن را برای کار با یک رایانه یا افزاره یا برنامۀ دیگر مناسب می سازد

دانشنامه آزاد فارسی

مترادف ها

accommodation (اسم)
منزل، تطابق، جا، تطبیق، کمک، همسازی، وسایل راحتی، سازش با مقتضیات محیط، وام، مساعده

harmony (اسم)
تطبیق، همسازی، هم اهنگی، ساز، توازن، هارمونی

compatibility (اسم)
همسازی، سازگاری، سازش پذیری، دمسازی

symmetry (اسم)
همسازی، تناسب، قرینه، تشابه، تقارن، هم جور، هم اراستگی، مراعات نظیر

فارسی به عربی

اسکان , انسجام

پیشنهاد کاربران

بپرس