همسازمند { خوی واژه - adjective }
دو یا چند چیز /کس که با یکدیگر پیوند خردگانی / اندیشه / دیدگاه / ویژگی داشته باشند و بتوانند یک گروه بسازند.
همسازمند بودن - نمونه: این نوشته همسازمند نیست. / گفته های او همسازمند نیستند. / پندارهای او همسازمند نیست.
انگلیسی: coherent
دو یا چند چیز /کس که با یکدیگر پیوند خردگانی / اندیشه / دیدگاه / ویژگی داشته باشند و بتوانند یک گروه بسازند.
همسازمند بودن - نمونه: این نوشته همسازمند نیست. / گفته های او همسازمند نیستند. / پندارهای او همسازمند نیست.
انگلیسی: coherent