همراهان


مترادف همراهان: ملتزمین، موکب

معنی انگلیسی:
cortege, cortège, entourage, retinue, suite, cortge

مترادف ها

suite (اسم)
اپارتمان، دنباله، همراهان، ملتزمین، رشته، سلسله، پیروان، قطعه موسیقی، رشته مسلسل، اتاق مجلل هتل

attendance (اسم)
توجه، رسیدگی، حضور، حضار، ملازمت، همراهان، خدمت، سرپرستی، تیمار، پرستاری، ملتزمین

entourage (اسم)
محیط، همراهان، دوستان، دوروبر اطرافیان

retinue (اسم)
همراهان، ملتزمین، نگهداری، حشمت، حفظ، حشم، خدم وحشم

فارسی به عربی

جناح , حضور

پیشنهاد کاربران

General Qassem Soleimani and his comrades.
سردار سلیمانی و همراهان ایشان
اطرافیان
کسانی که همراهی میکنند، همراهی کننده ها
یاران

یاران

بپرس