همدستی

/hamdasti/

مترادف همدستی: اتحاد، اتفاق، تعاون، دستگیری، سازش، شراکت، کمک، مصاحبت، معاضدت، معاونت، همراهی، یاری

معنی انگلیسی:
collaboration, partnership in crime, complicity, aid, collusion, conspiracy, cahoots

لغت نامه دهخدا

هم دستی. [ هََ دَ ] ( حامص مرکب ) اتفاق. موافقت. دست به دست هم دادن :
در سر آمد نشاط و سرمستی
عشق با باده کرده همدستی.
نظامی.
|| درافتادن. پنجه درافگندن :
ستیزه با بزرگان به توان برد
که از همدستی خردان شوی خرد.
نظامی.
نایب شه ز روی سرمستی
کرد با او به جور همدستی.
نظامی.

واژه نامه بختیاریکا

دست به یکی

دانشنامه عمومی

همدستی (برنامه نویسی شیءگرا). رابطه تداعی گری یا همدستی ( به انگلیسی: Association ) در برنامه نویسی شیءگرا، یک رابطه بین کلاس های شیء را تعریف می کند، که به یک نمونه شیء اجازه می دهد تا باعث شود شیء دیگر، عملی را از جانب خودش انجام دهد. این رابطه ساختاری است، زیرا تعیین می کند که اشیای نوع خاص به اشیای نوع دیگر متصل هستند، اما رفتار را تعیین نمی کند.
علیت، در اصطلاح عمومی اش، برابر «ارسال یک پیام» یا «فراخوانی یک متد» یا «صدازدن یک عضو تابع» به یک شیء کنترل شده است. پیاده سازی واقعی همدستی معمولاً نیاز به یک شیء درخواست کننده دارد که یک «متد» یا «عضو تابع» را ( از طریق یک ارجاع یا اشاره گر به محل حافظهٔ شیء کنترل شده ) فراخوانی کند.
اشیایی که از طریق همدستی باهم مرتبط هستند، را اینگونه می توان تصور کرد که نسبت به همدستی شان یک «نقش» ( به انگلیسی: role ) را بازی می کنند، این موضوع وقتی رخ می دهد که حالت فعلی شیء ( در وضعیت فعال ) ، به دیگر اشیاء همدست، امکان استفاده از شیء را به روش تعیین شده توسط نقش بدهد. از نقش می توان در تفکیک «دو شیء یک کلاس» موقعی که استفاده از آن ها را در زمینه همدستی توصیف می کنیم، استفاده کرد. یک نقش یا role، «جنبه های همگانی یا public» یک شیء در زمینه همدستی را توصیف می کند. [ ۱]
انتهای یک همدستی می تواند این مشخصات را داشته باشد:
• می تواند شامل فراوانی ( به انگلیسی: multiplicity ) باشد، که یک حد بالایی و یک حد پایینی دارد و در قالب «حدپایین. . حدبالا» بیان می شود.
• می تواند شامل یک نام باشد.
• می تواند رویت پذیری را اعلام کند.
• می توان تعیین کرد که آیا انتهای یک همدستی منظم است و/یا یکتا است.
عکس همدستی (برنامه نویسی شیءگرا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

assistance (اسم)
کمک، معاونت، مساعدت، معاضدت، دستیاری، رسیدگی، مدد، همدستی، پایمردی، مراعات

cooperation (اسم)
همکاری، همدستی، تشریک مساعی، تعاون

collaboration (اسم)
همکاری، همدستی، خیانت، تشریک مساعی

فارسی به عربی

تعاون

پیشنهاد کاربران

بپرس