همبود

/hambud/

فرهنگستان زبان و ادب

{association} [باستان شناسی] پیوستگی دو یا چند یافتۀ باستانی، اعم از دست ساخته و بوم ساخته و پدیدار، که به همراه یکدیگر و معمولاً در یک بستره یافت می شوند

مترادف ها

simultaneous (صفت)
هم زمان، مقارن، همبود، همزبان، چند مجهولی، باهم واقع شونده

فارسی به عربی

آنی

پیشنهاد کاربران

برابر فارسی جامعه
باهم بودن با شاخص های یکسان، همردیف، مشترک یا مشابه مانند زبان، فرهنگ یا مکان
به معنای آدم ها
هم معنی با جوامع

بپرس