[ویکی نور] همایون نامه، نوشته حکیم زجاجی، تصحیح علی پیرنیا
این منظومه، اثر طبع سراینده ای در سده هفتم در تبریز است که شاه نامه را نمونه ذوق و پسند خاطرِ خود کرد و به پیروی از آن، این دفتر را ساخت. شاعرانی در شمال غربی ایران، در نیمه دوم سده ششم، پیدا شدند که کارشان با شاعرانِ سرزمین ادب پرورِ خراسان متفاوت بود. نام دارانی چون ابو العلای گنجوی، قوامی گنجوی، فلکی شروانی، خاقانی شروانی و نظامی گنجوی در آذربایجان از این دسته اند و شاید شعر حکیم زجّاجی را که در میانه سده هفتم می زیست، دنباله شیوه و حرکت همانان بتوان شمرد. این کتاب با گزارش هایی از رویدادهای روزگار بنی امیه آغاز می شود و همه رویدادهای دوران امویان و عباسیان و خروج مغول و سقوط خلافت بغداد را در بر می گیرد. تاریخ سرایش این منظومه دانسته نیست، اما گمان می رود که زجاجی در 68 سالگی به پایان سرودنِ بخشی از اشعار رسیده باشد؛ زیرا وی در دو جا از این تاریخ (میان سال های 675 تا 680) به روشنی سخن می گوید. او در دنباله ستایش صدر الدین زنجانی، از ده سال رنج خود در کار سامان دهی این تاریخ منظوم یاد می کند و می گوید که این دفتر را به یاد زنجانی پرداخته است به امید اینکه در روزگار پیری از او دست گیری شود.
شاعر بیش از شصت هزار بیت در وزن متقارب سروده که در دو مجلد نوشته شده است. اکنون، تنها کتاب دوم آن وجود دارد و جلد نخستش، احوال حضرت پیامبر (ص) و غزوات وی و رویدادهای دوران «خلفای راشدین» را تا خروج بنی امیه در بر داشته است. سراینده، به اندازه ای به شاه نامه فردوسی نزدیک می شود و در شعر او زندگی می کند که گاه مصراع یا بیتی را از وی در شعرهای خود می گنجاند یا ابیاتی را از او با پس و پیش کردنِ واژه ها، از آنِ خود می کند. خواننده کتاب خود، به هنگام مطالعه منظومه وی در خواهد یافت که سراینده چه پایه و مایه ای در طبع آزمایی دارد یا از کتاب ارج مندِ شاه نامه تا چه اندازه ای بهره برده است. تعبیرها، تصویرها، ترکیب ها، واژه ها و حتی شیوه خاصِ ّ بیان شاه نامه ای وی نیز در همین بررسی آشکار خواهد شد.
حکیم فردوسی شاه کار جاودانه خویش را از نخستین پادشاهان افسانه ای، که آبادانی و فرهنگ را به ایران زمین آوردند، آغاز می کند و به فرو پاشیدگی دودمان ساسانی پایان می بخشد. چنین می نماید که حکیم زجّاجی کار او را دنبال کرده و منظومه را با گزارش هایی از پیدایی پیامبر اسلام (ص) آغاز و تا روزگار زندگی خویش دنبال کرده است. باری، در این نسخه، ذکری از چنین مطالبی نیست، بلکه درون مایه آغاز سخن او، پیکار مهلب و جنبش مختار است. بنا بر این، گمان می رود که مجلد اول این کتاب نیز وجود داشته باشد. زجّاجی از شاهان ایران باستان نیز بر پایه گفتار خودش، «به ضرورت»، سخن می گوید؛ سخنی به نشانه علاقه مندی به آن روزگاران و ستایشی از فردوسی.
سروده هایی در نعتِ پیامبر خدا (ص) و پیشوایان مذهبی، در این نسخه فراهم آمده است و شعرهایی نیز در بیشتر جاهای آن به هنگام سرایش داستان ها، در ستایش برخی از پهلوانان، امیران، خلفا، سرداران، وزیران و بزرگان دیده می شود. علاقه و دوست داری سراینده را به تشیع، از شعرهای وی در بخشِ ذکر فاجعه کربلا و جنبش مختار و ستایش های او در باره حضرت علی (ع به روشنی می توان فهمید، اما قطعه هایی ویژه همراه با ستایش نیز به نام خواجه شمس الدین محمد جوینی و صدر الدین زنجانی و سپاسی از مهربانی ها و کمک های آن بزرگواران در این کتاب هست که از حال و روزگار سراینده منظومه حکایت می کند. وی هم چنین، از رنج و اندوه خود در مرگ زنجانی سخن به میان می آورد. محمد جوینی صاحب دیوان آباقا خان بود و در 661، به فرمان هلاکو به وزارت برگزیده و پس از 29 سال خدمت گزاری به دستگاه امیران مغول، در 683 کشته شد. هرچند ستایش هایی در باره محمد جوینی در این نسخه وجود دارد، اشارتی به قتل او در آن یافت نمی شود.
این منظومه، اثر طبع سراینده ای در سده هفتم در تبریز است که شاه نامه را نمونه ذوق و پسند خاطرِ خود کرد و به پیروی از آن، این دفتر را ساخت. شاعرانی در شمال غربی ایران، در نیمه دوم سده ششم، پیدا شدند که کارشان با شاعرانِ سرزمین ادب پرورِ خراسان متفاوت بود. نام دارانی چون ابو العلای گنجوی، قوامی گنجوی، فلکی شروانی، خاقانی شروانی و نظامی گنجوی در آذربایجان از این دسته اند و شاید شعر حکیم زجّاجی را که در میانه سده هفتم می زیست، دنباله شیوه و حرکت همانان بتوان شمرد. این کتاب با گزارش هایی از رویدادهای روزگار بنی امیه آغاز می شود و همه رویدادهای دوران امویان و عباسیان و خروج مغول و سقوط خلافت بغداد را در بر می گیرد. تاریخ سرایش این منظومه دانسته نیست، اما گمان می رود که زجاجی در 68 سالگی به پایان سرودنِ بخشی از اشعار رسیده باشد؛ زیرا وی در دو جا از این تاریخ (میان سال های 675 تا 680) به روشنی سخن می گوید. او در دنباله ستایش صدر الدین زنجانی، از ده سال رنج خود در کار سامان دهی این تاریخ منظوم یاد می کند و می گوید که این دفتر را به یاد زنجانی پرداخته است به امید اینکه در روزگار پیری از او دست گیری شود.
شاعر بیش از شصت هزار بیت در وزن متقارب سروده که در دو مجلد نوشته شده است. اکنون، تنها کتاب دوم آن وجود دارد و جلد نخستش، احوال حضرت پیامبر (ص) و غزوات وی و رویدادهای دوران «خلفای راشدین» را تا خروج بنی امیه در بر داشته است. سراینده، به اندازه ای به شاه نامه فردوسی نزدیک می شود و در شعر او زندگی می کند که گاه مصراع یا بیتی را از وی در شعرهای خود می گنجاند یا ابیاتی را از او با پس و پیش کردنِ واژه ها، از آنِ خود می کند. خواننده کتاب خود، به هنگام مطالعه منظومه وی در خواهد یافت که سراینده چه پایه و مایه ای در طبع آزمایی دارد یا از کتاب ارج مندِ شاه نامه تا چه اندازه ای بهره برده است. تعبیرها، تصویرها، ترکیب ها، واژه ها و حتی شیوه خاصِ ّ بیان شاه نامه ای وی نیز در همین بررسی آشکار خواهد شد.
حکیم فردوسی شاه کار جاودانه خویش را از نخستین پادشاهان افسانه ای، که آبادانی و فرهنگ را به ایران زمین آوردند، آغاز می کند و به فرو پاشیدگی دودمان ساسانی پایان می بخشد. چنین می نماید که حکیم زجّاجی کار او را دنبال کرده و منظومه را با گزارش هایی از پیدایی پیامبر اسلام (ص) آغاز و تا روزگار زندگی خویش دنبال کرده است. باری، در این نسخه، ذکری از چنین مطالبی نیست، بلکه درون مایه آغاز سخن او، پیکار مهلب و جنبش مختار است. بنا بر این، گمان می رود که مجلد اول این کتاب نیز وجود داشته باشد. زجّاجی از شاهان ایران باستان نیز بر پایه گفتار خودش، «به ضرورت»، سخن می گوید؛ سخنی به نشانه علاقه مندی به آن روزگاران و ستایشی از فردوسی.
سروده هایی در نعتِ پیامبر خدا (ص) و پیشوایان مذهبی، در این نسخه فراهم آمده است و شعرهایی نیز در بیشتر جاهای آن به هنگام سرایش داستان ها، در ستایش برخی از پهلوانان، امیران، خلفا، سرداران، وزیران و بزرگان دیده می شود. علاقه و دوست داری سراینده را به تشیع، از شعرهای وی در بخشِ ذکر فاجعه کربلا و جنبش مختار و ستایش های او در باره حضرت علی (ع به روشنی می توان فهمید، اما قطعه هایی ویژه همراه با ستایش نیز به نام خواجه شمس الدین محمد جوینی و صدر الدین زنجانی و سپاسی از مهربانی ها و کمک های آن بزرگواران در این کتاب هست که از حال و روزگار سراینده منظومه حکایت می کند. وی هم چنین، از رنج و اندوه خود در مرگ زنجانی سخن به میان می آورد. محمد جوینی صاحب دیوان آباقا خان بود و در 661، به فرمان هلاکو به وزارت برگزیده و پس از 29 سال خدمت گزاری به دستگاه امیران مغول، در 683 کشته شد. هرچند ستایش هایی در باره محمد جوینی در این نسخه وجود دارد، اشارتی به قتل او در آن یافت نمی شود.