هماور. [ هََ وَ ] ( ص مرکب ) مخفف هم آورد. ( انجمن آرا ). رجوع به هم آورد شود. || به معنی خواجه تاش هم هست که هم صاحب و هم خداوند باشد یعنی دو کس یا بیشتر که یک صاحب و یک خداوند دارند، چه آور به معنی خداوند و صاحب هم آمده است. ( برهان ). هماور. [ هََ وَ ] ( اِخ ) مخفف هاماوران است که ولایت عربستان و یمن باشد. ( انجمن آرا ). سراسر ولایت شام و یمن را گویند. ( برهان ) : چو شاه هماور به شهراندرون بیامد بننشست با رهنمون.
فردوسی.
رجوع به هاماوران شود.
فرهنگ فارسی
هاماور حریف رقیب هماورد
فرهنگ معین
(هَ وَ ) (ص . ) حریف ، رقیب ، هماورد.
دانشنامه عمومی
هماور (سرده). هماور یا گوش خر ( نام علمی: Symphytum ) نام یک سرده از تیرهٔگاوزبانیان است. [ ۱]