همار

لغت نامه دهخدا

همار. [ هََ ] ( اِ ) اندازه باشد. ( برهان ). || حساب را نیز گویند که شمردن چیزی باشد. ( برهان ). رجوع به آمار شود.

همار. [ هََ ] ( ق ) همارا. رجوع به همارا و هماره شود.

همار. [ هََ م ْ ما ] ( ع ص ) ابر نیک روان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- شماره حساب . ۲- آمار.
ابر نیک روان

فرهنگ معین

(هَ ) (اِ. ) آمار، شماره ، عدد.

فرهنگ عمید

۱. آمار، شمار.
۲. عدد و حساب.
۳. (قید ) = همواره

گویش مازنی

/homaar/ هموار صاف

پیشنهاد کاربران

جایی که در آن کاه نگه داری میکنند ( به زبان کوردی )
به زبان لری یعنی بیرون، دشت

بپرس