هم گذاشتن

لغت نامه دهخدا

هم گذاشتن. [ هََ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) بستن. بر هم گذاشتن کتاب را یا چشم را. ( یادداشتهای مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- بستن بر هم نهادن ( کتاب دفتر و غیره را ) . ۲- سروته مطلبی را درز گرفتن موضوی را که مطرح مذاکره است ناگفته نهادن .یا هم گذاشتن چشم . ۱- بستن پلکهای چشم . ۲- نادیده انگاشتن . ۳ - اغماض کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس