هم گذاری کردن


معنی انگلیسی:
mix

فرهنگستان زبان و ادب

{assemble} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ترجمه کردن یک برنامۀ رایانه ای، از زبان هم گذاری به زبان ماشین

مترادف ها

synthesize (فعل)
امیختن، ترکیب کردن، ترکیب شدن، هم گذاری کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس