هم چشمی
/hamCeSmi/
مترادف هم چشمی: رقابت، مسابقه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- هم چشمی کردن ؛ رقابت کردن. رجوع به هم چشم شود.
فرهنگ عمید
۲. حسد ورزیدن.
گویش مازنی
مترادف ها
رقیب، حریف، هم چشمی، سبقت گیر، هم چشمی کننده
هم اوری، رقابت، مسابقه، سبقت جویی، هم چشمی، تفاضل
هم اوری، رقابت، هم چشمی
تقلید، مسابقه، هم چشمی، پژهان
فارسی به عربی
تنافس
پیشنهاد کاربران
در گویش کتیچی از کویش های زبان بلوچی هم چهمی می گویند. به معنی رقابت، رقابتی که از روی حسادت باشد؛ تقلید، تقلیدی که از روی حس حسادت باشد؛ وقتی شخصی دارایی دیگری را می بیند، حس حسادت او را وامیدارد تا همان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
دارایی ها را برای خود و خانواده تهیه کنید، خواه به راحتی توانایی تهیه آن ها را داشته باشد خواه با هزار سختی بتواند آن ها را تهیه کند
از هم یادگیری ، تأثیرپذیری از یکدیگر در انجام یک کار ، تقلید ، تکرار، الگوگیری