هم وقت

لغت نامه دهخدا

هم وقت. [ هََ وَ ] ( ص مرکب ) هم عصر. هم عهد.

فرهنگ فارسی

هم عصر و هم عهد

مترادف ها

synchronous (صفت)
هم زمان، همگاه، هموقت، همگام، واقع شونده بطور همزمان

synchronic (صفت)
هم زمان، همگاه، هموقت

پیشنهاد کاربران

بپرس