لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
جدول کلمات
مترادف ها
بومی، هم میهن، ملوان نا ازموده، اهل خشکی
هم وطن، هم میهن
هم میهن
هم میهن
هم میهن، میهن دوست
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
هم زمین . [ هََ زَ ] ( ص مرکب ) هم وطن . دو تن که در یک زمین یا در یک سرزمین زیست کنند : جملگی گشتند بیزار و نفور از صحبتم همزبان و همنشین و هم زمین و هم نسب . ناصرخسرو.