هم فشرده کردن


معنی انگلیسی:
bale, conglomerate
clump

مترادف ها

compress (فعل)
متراکم کردن، فشرده کردن، بهم فشردن، هم فشرده کردن، خلاصه شدن یا کردن، منقبض کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس