هم سنگی. [ هََ س َ ]( حامص مرکب ) توازن. تعادل. هم وزن بودن : کفی خاک با او چو کردند یاربه هم سنگیش راست آمد عیار.نظامی.به هم سنگی خود مرا برمسنج که از اژدها بهمن آمد به رنج.نظامی. || هم ارزش و همدرجه بودن. برابری : به هم سنگی خویش در روم و شام نیامد کسش در ترازو تمام.نظامی.