همسفر

/hamsafar/

برابر پارسی: همراه رهنوردی

معنی انگلیسی:
fellow-traveller, companion

لغت نامه دهخدا

هم سفر. [ هََ س َ ف َ ] ( ص مرکب )رفیق راه. کسی که با دیگری به سفر رود :
هم سفرانش سپر انداختند
بال شکستند و پپرداختند.
نظامی.
هم سفران جاهل و من نوسفر
غربتم از بی کسیم تلخ تر.
نظامی.
ثابت این راه مقیمی بود
هم سفر خضر کلیمی بود.
نظامی.
بود سوداگر توانایی
هم سفر با حکیم دانایی.
مکتبی.
- همسفران جاهل ؛کنایه از نفس و قالب آدمی است که روح و جسد باشد. ( برهان ).

فرهنگ عمید

دو یا چند تن که با هم سفر کنند.

واژه نامه بختیاریکا

هم پا

دانشنامه عمومی

همسفر (فیلم ۲۰۱۹). همسفر ( به تلگو: Majili ) یا بخشی از یک سفر ( به انگلیسی: A part of a journey ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۱۹ و به کارگردانی شیوا نیروانا است. در این فیلم بازیگرانی همچون نگا چایتانیا، سامانتا روت پرابو، دیویانشا کایوشک و آتول کولکارنی ایفای نقش کرده اند.
عکس همسفر (فیلم ۲۰۱۹)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

outfit (اسم)
ساز، ساز و برگ، گروه، همسفر، توشه، بنه سفر، تجهیز، لوازم فنی

fellow traveler (اسم)
همسفر

فارسی به عربی

زی

پیشنهاد کاربران

رفیق ره یا راه ؛ همراه. همسفر. همراه سفر. یار سفر. ( یادداشت مؤلف ) :
خدای را مددی ای رفیق راه که من
به کوی میکده دیگر علم برافرازم.
حافظ.
travel companion
travel buddy
همسفر تنها نرو بزار تا باهم بریم
fellow passenger
همراه و همدم
اى همسفرم، بیا در برم
بستان هدیه ى که آوردم
زنهار که شکوه سر دهى
از روى سرى درنیایى
شفیق الله مصلح

بپرس