هم ستیز. [ هََ س ِ ] ( ص مرکب ) هم نبرد. هم سپر. هم آورد : دل و چشم بددل به راه گریزدلیران شده مرگ را هم ستیز.اسدی.شد آوازه بر درگه شاه تیزکه هاروت با زهره شد هم ستیز.نظامی.