هم زمان کردن


معنی انگلیسی:
time

فرهنگستان زبان و ادب

{synchronize} [رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] ایجاد کردن زمان بندی مشترک میان فرستنده و گیرنده

مترادف ها

synchronize (فعل)
همزمان کردن، همگاه بودن، انطباق زمانی داشتن، از حیث زمان باهم مطابق کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس