دیکشنری
مترجم
بپرس
هم رویداد
معنی انگلیسی
:
contingency
دنبال کنید
مترادف ها
coincidence
(اسم)
تصادف، توافق، انطباق، اقتران، هم رویداد
پیشنهاد کاربران
برخورد. کنارآمدن. تَکوار= طبق وار. نزدیک.
تصادف. توافق. انطباق.
+ عکس و لینک