هم دین. [ هََ ] ( ص مرکب ) هم کیش. هم آیین. هم مذهب. ( یادداشت مؤلف ) : قیصر جواب داد که ابرهه همدین ماست وما بر همدینان خویش سپاه نفرستیم. ( تاریخ بلعمی ). از آن کاو نه همدین و همراه بود زبان از ستودَنْش کوتاه بود.
فردوسی.
فرهنگ عمید
دو یا چند تن که دارای یک کیش و آیین باشند، هم کیش.