بر او زآن شگفت آفرین خوان شدند
به خوردن نشستند و هم خوان شدند.
اسدی.
هم خوان تو گر خلیفه نام است چون از تو خوردترا غلام است.
نظامی.
چو هم خوان خضری بر این طرف جوی به هفتادوهفت آب لب را بشوی.
نظامی.
چه جای عزلت و ملک است کآنجا ساخت همت خوان که عنقا مور خان گشت و سلیمان مرد هم خوانش.
خاقانی.