هلل
لغت نامه دهخدا
هلل. [ هََ ل َ ] ( ع اِ ) ج ِ هلة. || ترس. ( منتهی الارب ). || باران نخست. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || آواز بارش باران. ( منتهی الارب ). || مغز پیل ، و آن زهر است که در یک ساعت کشد. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || تنیده تننده. ( منتهی الارب ). تنیده ٔعنکبوت. ( از اقرب الموارد ). || ( مص ) تنیدن عنکبوت خانه را. ( منتهی الارب ). رجوع به هلة شود.
فرهنگ فارسی
جمع هله ترس
فرهنگ معین
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۵(بار)
wikialkb: ریشه_هلل
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید