هلت

لغت نامه دهخدا

هلت. [ هََ ] ( ع مص ) پوست باز کردن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || پوست برکندن. ( از منتهی الارب ). || خراشیدن پوست که خون از آن برآید. ( اقرب الموارد ).

هلة. [ هََ ل ْ ل َ ] ( ع اِ ) چراغ پایه. || باران. ج ، هلل. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

هلة. [ هَِ ل ْ ل َ ] ( ع اِ ) نموداری ماه نو. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

پوست باز کردن پوست بر کندن

پیشنهاد کاربران

واژه هلت کاملا پارسی است چون در عربی می شود علت ودر ترکی می شود Dur این واژه یعنی هلت صد درصد پارسی که عربی راه و این شکلی علت شد.
این اصطلاح در لرستان به تپه و دره هایی گفته میشود که شبیه چین خوردگی ها و منحنی های سینوسی می باشند و برای آتها لفظ کوه به کار نمی رود ، در شهرستان چگنی هم روستایی در دامنه هلتها از زمینهای طایفه حاتموند وجود دارد به نام " پا هلت " بدین مفهوم که این روستا در دامنه و پایین هلتها واقع گردیده است.

بپرس