هلال هلال

لغت نامه دهخدا

هلال هلال. [ هَِ هَِ ] ( ص مرکب ) لخت لخت. پاره پاره. ( غیاث ). قاچ قاچ :
اگر ز سنگ حوادث شود هلال هلال
صدا بلند نگردد ز جام درویشان.
صائب.

فرهنگ فارسی

لخت لخت پاره پاره قاچ قاچ

پیشنهاد کاربران

بپرس