هل هایم یا هل ( به زبان نروژی باستان: Helheimr ) در اساطیر اسکاندیناوی، یکی از نه بخش جهان در کیهان شناسی نورس که توسط ایزدبانوی هل، دختر ایزد شرارت لوکی و غولی مؤنث به نام آنگربودا فرمانروایی می شد. این مکان سرد و تاریک هشتمین واحد در طبقات نه گانه کیهان شناسی نورس ها و خانه ای برای مردگان بود که در مرز بین جهان نیفل هایم پایین ترین طبقه در عالم نورس ها و سوارت آلفهایم قرار داشت. به دلیل وجود رود گول که از چشمه های الیواگار سرازیر شده و هل هایم را دور می زد، هیچ کس قادر به ترک این مکان نبود. وقتی کسی پا به هل هایم می گذاشت، اگر خدا هم بود دیگر نمی توانست از آنجا خارج شود و تنها کسی که می توانست به هل هایم وارد و خارج شود هل بود. انسان های گناهکار و افرادی که بر اثر بیماری و کهولت سن جان خود را از دست داده اند به هل هایم فرستاده می شدند، در طرف دیگر کسانی که با شجاعت در میدان نبرد کشته شده بودند به والهالا اعزام می شدند. دروازهٔ ورود به این سرزمین توسط سگی نگهبان به نام گارم محافظت می شد و غول «Hraesvelg» به شکل عقابی بر لبهٔ این جهان نشسته و نظاره گر هل هایم بود. [ ۱] [ ۲]
در ادای شاعرانه، براین هلد پس از اینکه مرگش تعبیر شد به هل سفر کرد، همچنین اودین نیز سوار بر اسب خود اسلیپنیر از این مکان دیدن کرده است. در مجموعه ادای منثور، اثر شاعر ایسلندی اسنوری استورلوسون، بالدر نیز پس از مرگ روانه هل شد و سپس هرمود سوار بر اسلیپنیر برای بازیابی او به سمت دنیای مردگان به راه افتاد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر ادای شاعرانه، براین هلد پس از اینکه مرگش تعبیر شد به هل سفر کرد، همچنین اودین نیز سوار بر اسب خود اسلیپنیر از این مکان دیدن کرده است. در مجموعه ادای منثور، اثر شاعر ایسلندی اسنوری استورلوسون، بالدر نیز پس از مرگ روانه هل شد و سپس هرمود سوار بر اسلیپنیر برای بازیابی او به سمت دنیای مردگان به راه افتاد.
wiki: هل هایم