هزار شربت زهر ار ز دست او بخورم
ز عشق نعره هل من مزید برخیزد.
سنائی.
ریختم سرمایه بر پاک و پلیدای سه سرمایه ده هل من مزید.
مولوی.
عالمی را لقمه کرد و درکشیدمعده اش نعره زنان : هل من مزید.
مولوی.
چو دوزخ که سیرش کنند از وقیددگر بانگ دارد که : هل من مزید؟
سعدی ( کلیات چ مصفاص 276 ).
رجوع به هل ( ع ق ) شود.