هفت چرخ. [ هََ چ َ ] ( اِ مرکب ) هفت فلک. هفت آسمان. هفت خراس : تسبیح هفت چرخ شنودستی گر نیست گشته گوش ضمیرت کر.ناصرخسرو.نوبر باغ هفت چرخ کهن دره تاج عقل و تاج سخن.نظامی.برون جسته از کنده چاربندفرس رانده برهفت چرخ بلند.نظامی.شش جهت بر قبای او زرهی هفت چرخ از کمند او گرهی.نظامی.