هفت پهلو. [ هََ پ َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) هفت ضلعی. رجوع به هفت بر شود. || نام گیاهی است. ( یادداشت مؤلف ). گیاهی است. ( ابن البیطار ). رجوع به هفت برگ شود.
فرهنگ فارسی
حرف (سخن ) هفت پهلو. سخنی که آنرا بوجوهمختلف بتوان تاویل کردوضمنا تعریض وکنایهای در آن باشد.