هفت نه

لغت نامه دهخدا

هفت نه. [ هََ ن ُه ْ ] ( اِ مرکب ) آرایش و زیور و اسباب عروسی ، و «نه ده » نیز گویند. ( غیاث ). || میتواند که مراد از تارهای ساز باشد، چه بر رباب و مثل آن نه و هفت تار می بندند. ( غیاث از شرح قران السعدین ).

فرهنگ فارسی

آرایش و زیور و اسباب عروسی و نه ده نیز گویند میتواند که مراد از تار های ساز باشد چه بر رباب و مثل آن نه و هفت تار می بندند

پیشنهاد کاربران

بپرس