کنون زین سپس هفت خوان آورم
سخنهای نغز و جوان آورم.
فردوسی.
سخنگوی دهقان چو بنهاد خوان یکی داستان راند از هفت خوان.
فردوسی.
به شاهنامه چنین خوانده ام که رستم زال گهی بشد ز ره هفت خوان به مازندر.
عنصری.
گر کیان را به طالع فرخ هفت خوان بود با دوازده رخ
آسمان با بروج او به درست
هفت خوان و دوازده رخ توست.
نظامی.
سهو شد بر عقل کاوّل رستم ثانیش خواندگرچه از اقلیم رومش هفت خوان برساختند.
خاقانی.
||... چون ارجاسپ پادشاه توران زمین خواهران اسفندیار را در رویینه دژ در بند کشیده بود و اسفندیار در آن ایام در بند پدر بود، همین که نجات یافت از راه عقبه هفت خوان رفته ، بلاهایی را که در راه پیش می آمد دفع کرده ، خود را به هر وسیله که بود به درون قلعه انداخت و به خدع و فریب ارجاسپ را با جمعی از مردم او کشت و خواهر خود را خلاص کرد، و بعضی گویند این هر دو عقبه ( محل هفت خوان رستم و اسفندیار ) یکی است و آن هفت منزل است میان ایران و توران و به آن راه به غیر رستم و اسفندیار کسی نرفته است. ( برهان ). هفت دستبرد اسفندیار که عبارتند از: کشتن دو گرگ ، کشتن شیران ، کشتن اژدها، کشتن زن جادو، کشتن سیمرغ ، گذشتن از برف ، گذشتن از رود. ( یادداشت مؤلف ) : بیشتر بخوانید ...