هطل
لغت نامه دهخدا
هطل. [ هََ طِ ] ( ع ص ) مطر هطل ؛ باران پیوسته. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
- سحاب هطل ؛ ابر پیوسته بارنده. ( از اقرب الموارد ).
هطل. [ هَُ ] ( ع ص ) دیمة هطل ؛ باران پیوسته. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
هطل. [ هَُ طْ طَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ هاطل. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به هطل و هاطل شود.
هطل. [ هَِ ] ( ع اِ ) گرگ. || دزد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( ص ) گول. ( منتهی الارب ).احمق. ( اقرب الموارد ). || مانده کننده ، یاشتر مانده کننده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
گرگ دزد
فرهنگ معین
(هَ طِ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - (باران ) پیوسته و مداوم . ۲ - (ابر ) که پیوسته بارد.
فرهنگ عمید
۲. ابری که پیوسته ببارد.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید