هض

لغت نامه دهخدا

هض. [ هََ ض ض ] ( ع مص ) شکستن چیزی را و کوفتن. ( منتهی الارب ). شکستن. ( تاج المصادر بیهقی ). شکستن و خرد کردن. ( اقرب الموارد ). || شکستن ، دون هد و فوق رض. || شتاب رفتن شتر. || به روش نیکو رفتن مردم. || برآغالانیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

شکستن چیزی را و کوفتن شکستن و خرد کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس