هصور. [ هََ / هََ ص ْ وَ ] ( ع ص ، اِ ) شیر. ( از اقرب الموارد ): و تحت ثیابه اسدٌ هصور؛ ای قوی. ( منتهی الارب ) : سلطان چون شیر هصور و فحل غیور بر عقب ایشان تا به حد هزاراسف رسید. ( جهانگشای جوینی ).