هشلهف
/haSalhaf/
برابر پارسی: نچسب، ناگویا، ناشیوا، نازیبا، ناآشنا
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
دو دیدگاه درباره هَچَل هفت ( هشتلهفت ) هست که از دیدگاه ( نظر ) من دومی درست تر هست:
1. این واژه نخست هَزل هَجو بوده که شاعران برای ریشخند و دُشنام بکار می بردند!
.
2. این واژه به هفت خان رستم وابسته است:
... [مشاهده متن کامل]
اشاره به هَفت هچل ( دردسر، چالش! ) دارد که رستم دَستان ( تَهمتَن، پیلتَن ) با آن روبرو شد و از آن گذر کرد!
1 - نبرد رَخش با شیر
2 - گذر از بیابان بی آب و علف
3 - آرَزم با اژدها
4 - نیرنگ زن جادوگر و کشتن آن
5 - پیکار با پسر مرزبان
6 - جنگ با ارژنگ دیو
7 - هَماوَرد با دیو سپید
.
امروزه به معنای کارهای نابسامان و گرفتاری هست!
معنی: شلخته، درهم برهم ( مرکّب اتباعی ) ، ژولیده پولیده ( مرکّب اتباعی ) ، گِل هم! -
کیشمیشی، قمر در عقرب، شلوغ پلوغ، گیر و دار، هیر و ویر، هاگیر واگیر، قاراشمیش!، بَلبَشو، هر کی هر کی، شیر تو شیر ( خر تو خر ) ، هِرتی شورتی، شَلَم شوربا، پینتی ( ترکی ) ، هلالوش! -
آچمَز ( در بازی شطرنج ) ، وَالذاریات، سردرگمی، بین دو راهی گیر افتادن، دو دل بودن -
مخمصه، هَچَل، تنگنا، فشار، محدودیت، هاگیر واگیر، آمپاس!
1. این واژه نخست هَزل هَجو بوده که شاعران برای ریشخند و دُشنام بکار می بردند!
.
2. این واژه به هفت خان رستم وابسته است:
... [مشاهده متن کامل]
اشاره به هَفت هچل ( دردسر، چالش! ) دارد که رستم دَستان ( تَهمتَن، پیلتَن ) با آن روبرو شد و از آن گذر کرد!
1 - نبرد رَخش با شیر
2 - گذر از بیابان بی آب و علف
3 - آرَزم با اژدها
4 - نیرنگ زن جادوگر و کشتن آن
5 - پیکار با پسر مرزبان
6 - جنگ با ارژنگ دیو
7 - هَماوَرد با دیو سپید
.
امروزه به معنای کارهای نابسامان و گرفتاری هست!
معنی: شلخته، درهم برهم ( مرکّب اتباعی ) ، ژولیده پولیده ( مرکّب اتباعی ) ، گِل هم! -
کیشمیشی، قمر در عقرب، شلوغ پلوغ، گیر و دار، هیر و ویر، هاگیر واگیر، قاراشمیش!، بَلبَشو، هر کی هر کی، شیر تو شیر ( خر تو خر ) ، هِرتی شورتی، شَلَم شوربا، پینتی ( ترکی ) ، هلالوش! -
آچمَز ( در بازی شطرنج ) ، وَالذاریات، سردرگمی، بین دو راهی گیر افتادن، دو دل بودن -
مخمصه، هَچَل، تنگنا، فشار، محدودیت، هاگیر واگیر، آمپاس!
این واژه دگرسته I shall have است ،
هشلهف
فرهنگ فارسی معین
( هَ شَ هَ ) ( ص . ) ( عا. ) 1 - بی نظم و ترتیب . 2 - بی معنی ، بیهوده .
فرهنگ فارسی معین
( هَ شَ هَ ) ( ص . ) ( عا. ) 1 - بی نظم و ترتیب . 2 - بی معنی ، بیهوده .
هشل هف به معنای لجن آلود است این اسم درست شده است از هشل که تلفظی دیگر از ( هچل ) می باشد و هشل و هچل به معنای لجن زار است
افتادم تو هچل همین جریان را می رساند
اصولا هش به معنای گل ولای است .
افتادم تو هچل همین جریان را می رساند
اصولا هش به معنای گل ولای است .