لغت نامه دهخدا
هشت گیر. [ هَِ ] ( اِمص مرکب ) ( از: هشت ، مرخم هشتن + گیر، ریشه فعل گرفتن ) در اصطلاح بنایان این است که ردیفی را برجسته و ردیفی را فرورفته چینند تا دیواری دیگر چون بدان متصل گردد، نیک پیوندد. ( یادداشت به خط مؤلف ).
فرهنگ فارسی
مرکب از هشت - مرخم هشتن - و گیر - ریشه فعل گرفتن در اصطلاح بنایان این است که ردیفی را بر جسته و ردیفی را فرو رفته چینند تا دیواری دیگر چون بدان متصل گردد نیک پیوندد