هشت فناناپذیر

دانشنامه عمومی

هشت فناناپذیر ( انگلیسی: Eight Immortals؛ چینی: 八仙; پین یین: Bāxiān; Wade–Giles: Pa¹ - hsien¹ ) نام هشت فرد یا به عبارت بهتر، «شیان» ( جاودانه، نامیرای ) افسانه ای در اساطیر چین است. قدرت هر یک از این هشت نفر، قابلِ انتقال به ۸ ابزار یا شیء مخصوص ( 法器 ) است که می تواند به فرد دیگری، زندگی ببخشد و شیطان را نیز نابود کند. به این هشت ابزار باهم، «هشت جاودانهٔ پنهان» ( 暗八仙 ) گفته می شود.
بیشتر این هشت نفر در دوران حکمرانی دودمان تانگ یا دودمان سونگ زاده شده اند و بسیار مورد تکریم تائوئیست ها هستند و یکی از عناصر محبوب و مشهور فرهنگ چینی به حساب می آیند. گفته می شود این هشت نفر، در یک گروه پنجگانه از مجمع الجزایر در دریای بوهای زندگی می کنند که «جزیرهٔ کوهستان پنگ لای» را هم شامل می شود.
در آثار خطی و مدارکی که پیش از دههٔ ۷۰ میلادی نوشته شده اند، نام این هشت نفر به صورت «هشت جن» ضبط شده است، اما نخستین بار در دوران حکمرانی دودمان یوآن، نام آنها با الهام از نامِ «هشت خردمندِ جاودانهٔ هان»، به «هشت فناناپذیر» تغییر کرد.
اسامی این هشت نفر چنین است:
• هی شیانگو
• کائو گوجیو
• لان کایخه
• لو دونگ بین
• هان شیانگ زی
• ژانگ گولائو
• ژونگلی کوآن
عکس هشت فناناپذیر
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

هَشت فناناپذیر (Eight Immortals, the)
هَشت فناناپذیر
در اساطیر چین، چند تنی که عمر جاودان یافتند و حق داشتند در بهشت اقامت و در ضیافت های بانو وانگ، همسر امپراتور جید (امپراتور یشم) شرکت کنند. اسامی متعددی برایشان ذکر شده است، اما متداول ترین آن ها عبارت اند از لی تیه ـ کوآی، جونگ ـ لی چوان، لو دونگ ـ پین، لان تسای ـ هو، جانگ کوئو، هان شیانگ، تسائو کوئو ـ چیو، و هو شیئن ـ کو(تنها زن در میان آنان). از قرن ۱۳م به بعد، به صورت گروهی ظاهر شدند. لی تیه ـ کوئای زاهد و جوکی دائوئیستبود که روحش برای پیوستن به استادش لائودزی/لائوتسه از بدنش خارج شد و به بهشت رفت. بدنش را در روز ششم سوزاندند و روحش پس از بازگشت در روز هفتم، ناچار در کالبد گدایی تازه مرده جای گرفت. در نقاشی ها او را درحالی که روی عصایی آهنین خم شده و با کدویی آویخته به گردن، نشان داده اند. جونگ ـ لی چوئان که در کوه معتکف بود، با بادبزن و منگوله ای از موی اسب در یک دست و هلوی جاودانگی در دست دیگر تصویر شده است. لودونگ ـ پین در قلۀ لک لکنزدیک کولینگاعتکاف کرده بود و گفته می شد که اژدهایی با دَم آتشین شمشیری سحرآمیز در اختیار او گذاشته است که با آن می تواند کارهای خارق العاده انجام دهد. شمشیری بر پشت و شلاقی از موی اسب در دست، نشان های او بودند. لان تسای ـ هو آوازخوان بود و فلوت می نواخت و تا زمانی که لک لکی او را به بهشت برد در خیابان ها آواز می خواند؛ او را درحالی تصویر کرده اند، که فلوتی را با هر دو دست به لب برده است. جانگ کوئو آدم مرموزی بود که یک منصب عالی دولتی را رد کرد؛ او معمولاً با پر ققنوسی در دست و سوار بر الاغی سفید نشان داده می شود که به هنگام استراحت او را مثل تکه ای کاغذ تا می کند. هان شیانگ با معجزه دو گل خلق کرد که روی گلبرگ هایشان شعری دوخطی با طلا نوشته شده بود؛ نقاشی ها او را در حالی نشان می دهند که زنبیلی کدومانند را حمل می کند که پر از هلوهای جاودانگی است. تسائوکوئو ـ چیو، پس از بخشیدن همۀ دارایی اش به فقرا، در کوهی انزوا گزید؛ او را با کلاه و ردای رسمی برتن و لوحی در دست راست، تصویر کرده اند. هو شیئن ـ کو زنی زیبا بود که در ۱۴سالگی با خوردن صدف جاودانه شد؛ او را با نیلوفری آبی در دست نمایش داده اند.

پیشنهاد کاربران

بپرس