هشت خلد

لغت نامه دهخدا

هشت خلد. [ هََخ ُ ] ( اِخ ) هشت باغ. هشت بستان. هشت بهشت :
جنات عدن خاک در زهرا
رضوان ز هشت خلد بود عارش.
ناصرخسرو.
رضوان به هشت خلدنیارد سر
صدّیقه گر به حشر بود یارش.
ناصرخسرو.
گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی است
اسیر عشق تو از هر دو عالم آزاد است.
حافظ.
رجوع به هشت باغ ، هشت بستان و هشت بهشت شود.

فرهنگ فارسی

نام درجات یا طبقات هشتگانه بهشت هشت خلد هشت بستان هشت باغ که عبارتند از : ۱ - خلد . ۲ - دارالسلام . ۳ - دارالقرار . ۴ - جنه عدن . ۵ - جنه الماوی . ۶ - جنه النعیم . ۷ - علیین ۸ - فردوس .

پیشنهاد کاربران

بپرس