هسر. [ هََ س َ ] ( اِ ) هسیر. ( حاشیه برهان چ معین ). یخ را گویند، و آن آبی است که در زمستان مانند شیشه بندد. ( برهان ). یخ. ( اسدی ).
اسم یخ . یا پرهسر. پرازیخ : (( پیش من شعر یکی باریکی دوست بخواند زان زمان بازهنوز این دل من پرهسراست . ) ) ( لبیبی )