لغت نامه دهخدا
هس. [ هََ س س ] ( ع مص ) کوفتن چیزی را و شکستن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || سخنی اندیشیدن مرد و امری درآمدن در دل وی. ( منتهی الارب ). حدیث نفس. || اخفاء کلام. ( از اقرب الموارد ).
هس. [ هَُ س س ] ( ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان گوسپندان را زجر کنند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
کلمه ایست که بدان گوسپندان را زجر کنند
دانشنامه عمومی
پیشنهاد کاربران
اونها که پندارشان"همین که من میگم:
"هِس!خفه!"
اینوا اولین تنبیه میشنون وقتیکه عزرائیل ( ع ) میاد سراغشان.
وحین ایستادن روبروی "الله دیّان الدین" برای بازجوئی؛ بازهم:
"هِس!خاموش باش!"
تنبیه مکرر میشن.
... [مشاهده متن کامل]
"یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَةُ صَفًّا لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً38"
"یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ24"
وبعداز اجراء حکم صادره
بازهم:
"هِس! حرف نباشد"
"قالَ اخْسَؤُا فیها وَ لا تُکَلِّمُونِ108"
"هِس!خفه!"
اینوا اولین تنبیه میشنون وقتیکه عزرائیل ( ع ) میاد سراغشان.
وحین ایستادن روبروی "الله دیّان الدین" برای بازجوئی؛ بازهم:
"هِس!خاموش باش!"
تنبیه مکرر میشن.
... [مشاهده متن کامل]
"یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَةُ صَفًّا لا یَتَکَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً38"
"یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ24"
وبعداز اجراء حکم صادره
بازهم:
"هِس! حرف نباشد"
"قالَ اخْسَؤُا فیها وَ لا تُکَلِّمُونِ108"
هِس در زبان کوردی به معنای هیس، ساکت میباشد
هِس در زبان کردی به معنای هیس، ساکت میباشد
در مهریز استان یزد به طویله گوسفندان هس میگویند
در مهریز یزد به طویله گوسفندان میگویند
به ملکی گالی هیچ ، هِسوخ : هیچوقت هستا: هیچکدام
در لهجه شیراز و دیگر شهرهای استان فارس به عنوان مخفف هست ، از کلمه هَس استفاده می کنند.
گوشیو کجا هَس؟ گوشی تلفن کجا هست؟
گوشی تلفن کجا هِشتی؟ کجا گذاشتی؟
گوشیو کجا هَس؟ گوشی تلفن کجا هست؟
گوشی تلفن کجا هِشتی؟ کجا گذاشتی؟