هزیمی. [ هَِ زْ زی ما ] ( ع اِمص ) شکست لشکر. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اسم از هزم. ( اقرب الموارد ).هزیمی. [ هَُ زَ ] ( ص نسبی ) منسوب به هزیمة که بطنی است از حمیر. ( سمعانی ).