هزیمت گرفتن. [ هََ م َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) شکست خوردن. هزیمت شدن و گریختن : گرفتند آن شاه را در میان هزیمت گرفتند ایرانیان.فردوسی.چو دیوان بدیدند کردار اوی هزیمت گرفتند ازکار اوی.فردوسی.هزیمت گرفت آن سپاه بزرگ من از پس خروشان چو شیر سترگ.فردوسی.صبر هزیمت گرفت کز صف مژگان اوغمزه کمان درکشید فتنه کمین برگشاد.خاقانی.
- هزیمت گرفتن ؛ فرار کردن. گریختن :هزیمت گرفتند ایرانیانبسی نامور کشته شد در میان. فردوسی.+ عکس و لینک