هزیز

لغت نامه دهخدا

هزیز. [ هََ ] ( ع مص ) به نشاط آوردن حادی ، شتران را به سرود. || فروافتادن ستاره و درخشیدن در فروشدن. رجوع به هِزّة شود. || ( اِ ) آواز و بانگ وزش باد. || تردد آواز تندر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بنشاط آوردن حادی شتران را بسرود فرو افتادن ستاره و درخشیدن درفرو شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس